چیزهای ارزشمند و معنادار فقط تجارت و پول نیستند. شاید نتوانید باور کنید که قانون کپیرایت و یا دیگر انحصارهای فکری نیز هدف اصلیشان حمایت از مولف، مخترع و انسانهای خلاق بوده، ولی اکنون تبدیل به ابزار انحصاری برای تجارت شدهاند تا سود خود را بیشتر و بقایشان را تضمین کنند؛ درصورتی که تجارت به تنهایی هدف نبوده، نیست و نباید هم باشد. بنابراین توجیه زیاد کردن سود برای تصویب و تشدید چنین قوانینی از اساس نادرست است زیرا که آزادی و پول را از مردم گرفته و به تجارت میدهد، درحالی که هدف نهایی همین مردم هستند. تجارت و صنعت و حتا با کمتر از نصف انحصارهای فکری فعلی نیز قادر به بقا و پیشرفت خود هستند. شاید در آن صورت ما غولهایی با ثروتهای عظیم و پیشرفتهای سریع و تضمین شده نبینیم، اما آیا این امر هدف و معیار اصلی ماست؟ بهوجود آمدن شرکتهای غولپیکر با سودهای هنگفت، لزوما نشانهی موفقیت و سلامت یک جامعه نیست.
نرمافزار آزاد بهجای اینکه جامعه را به شکل یک بازار بزرگ ببیند و مردم را چون مهرههایی که با ریاضیات و آمار قابل محاسبه اند، آنان را یک موجودیت زنده با پیوندهای اخلاقی و عاطفی به حساب میآورد. پس نهایتا همهی این قیلوقال بدون هدف اصلی که همان خوشبختی و سعادت انسانهاست بیهوده است و این سیستم نباید با اهداف اشتباه، سد راه تشکیل سیستمهای انسانی سودمند و پیوندهای زیبای اجتماعی شود. اخلاق و کمک به همنوع نباید فراموش شود، زیرا که در این صورت دنیایی خواهیم داشت که در عین اینکه پر از فنآوری است، در برابر زندگی طبیعی ما مزیتی نخواهد داشت. در چنان دنیایی از ابزارهای فنآوری برای جاسوسی و کنترل مردم استفاده میشود، مردم برای پول با اسلحه دست به جنایت زده، طبیعت بهخاطر حرص تجارت نابود شده و تخیل دنیای مجازی جایگزین آن میشود